سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، میانه روی را دوستدارد . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :218
بازدید دیروز :296
کل بازدید :2163440
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/3/17
12:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

بر اساس آموزه های قرآنی ایمان به خدا و آخرت همراه با تقوای همیشگی الهی و توکل، راه بهره مندی از روزی  غیر برنامه ریزی شده و حل مشکلات است بی آن که انسان به کسی یا چیزی دیگر نیاز داشته باشد. خداوند به صراحت می فرماید: مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛ آن کس که به خدا و روز بازپسین ایمان دارد داده مى ‏شود و هر کس از خدا پروا کند، خدا براى او راه بیرون‏شدنى قرار مى‏ دهد و از جایى که حسابش را نمى ‏کند و گمانش را نمی برد، به او روزى مى ‏رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است‏ خدا فرمانش را به انجام‏رساننده است به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‏ اى مقرر کرده است.(طلاق، آیات 2 و 3)

در حقیقت انسان گاهی برای کسب روزی برنامه ریزی می کند و تبدیری می اندیشد که به آن هم می رسد؛ اما بهترین روزی آن است که بی تدبیر و برنامه ریزی انسانی به انسان می رسد. در این آیه تعبیر به عدم احتساب شده است، یعنی روزی از جایی می آید که تدبیری برای آن اندیشه نشده و گمانه ای بدان ندارد؛ یعنی از جایی روزی می آید که هیچ گمانی ندارد که از مسیر و اسباب به انسان چیزی برسد. البته آیه نمی گوید که روزی بی حساب و کتاب است، بلکه برای هر چیزی حساب و کتاب دقیقی است و خداوند برای هر چیزی مقدرات و اندازه ای مشخص کرده که بیش از آن نمی آید. پس سخن از روزی بی تدبیری است که انسان گمان ندارد از آن جا به او چیزی برسد.

امام صادق(ع) می فرماید: إنّ اللّهَ عزّ و جلّ جَعَلَ أرزاقَ المؤمنینَ مِن حیثُ لا یَحتَسِبُونَ ، و ذلکَ أنَّ العَبدَ إذا لَم یَعرِفْ وَجهَ رِزقِهِ کَثُرَ دُعاؤهُ ؛ خداوند عزّ و جلّ روزى مؤمنان را از جایى مى رساند که فکرش را هم نمى کنند ؛ علّتش هم این است که وقتى مؤمن نداند روزى اش از کجا خواهد رسید، زیاد دعا مى کند .( الکافی ، ج  5 ص 84، حدیث 4 ؛ نیز ج 1، ص 83، حدیث 5)

امام سجاد(ع) در دعای خویش از خداوند می‌خواهد: خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا از کسب روزی همراه با رنج، بی‌نیاز گردان و از جایی که گمان نمی‌رود، روزی‌ام ده، تا به خاطر طلب روزی، از عبادت تو باز نمانم و بار سنگین مشکلات کسب روزی را به دوش نکشم. (صحیفه سجادیه، از دعای 20)


  
  

شاید عجیب باشد که کسی به شما بگویید: برای حل فقر و نداری، همان دو ریالی را که دارید، در راه خدا صدقه بدهید و انفاق کنید.

یا کسی بگویید: برای آن که مشکلات شما حل شود و از سختی و فشار اقتصادی یا هر مشکل دیگر رها شوید تنها درمان مجرب آن است که صدقه و انفاق کنید.

اما واقعیت این است که این راهکار صدقه و انفاق کردن را خداوند در قرآن تجویز و سفارش کرده است. خداوند می فرماید: لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا ؛ بر توانگر است که از دارایى خود هزینه کند و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده صدقه دهد و انفاق کند. خدا هیچ کس را جز به اندازه آنچه به او داده است تکلیف نمى ‏کند. خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى ‏کند. (طلاق، آیه 7)

در این آیه خداوند اولا انفاق را بر دارا و غنی به میزان دارایی واجب کرده است؛ ثانیا به فقیر می گوید: برای رهایی از تنگدستی و رسیدن به گشایش در روزی از هر چه دارد انفاق کند. البته به میزانی که خدا داده نه این که برود قرض بگیرد، بلکه هر چه در دستش است، آن را انفاق کند و صدقه بدهد. این گونه هم مشکل اقتصادی اش حل می شود و هم دیگر مشکلاتش. در حقیقت شخص با انفاق و صدقه ای که می دهد هم مشکل بی پولی اش حل می شود و هم چنین گره های کوری که در کارش افتاده باز می شود و عسر و سختی در زندگی اش به یسر و آسانی بدل خواهد شد.

هارون بن عیسى روایت می کند: امام صادق علیه السلام به فرزندش محمّد فرمود: چقدر از خرجى اضافه آمده؟ گفت: چهل دینار. فرمود: آن را بیرون آور و صدقه بده. عرض کرد: آقا دیگر چیزى برایمان باقی نمی ماند. فرمود: صدقه بده، خداوند عوض آن را می دهد، مگر نمی دانى که هر چیزى کلیدى دارد و کلید روزى صدقه است، پس اینک صدقه بده. او به دستور امام عمل کرد، ده روز بیشتر نگذشت که از جایی چهار هزار دینار رسید. فرمود: پسرم، در راه خدا چهل دینار دادیم و خداوند چهار هزار دینار در عوض آن به ما عطا کرد. (کافی، ج 4 ، ص 9)


  
  

«مجذوب سالک» کسی است که جذبه الهی او را به سلوک کشیده است؛‌در حالی که «سالک مجذوب» کسی است که سلوک او را به جذبه رسانده و از جذبه الهی بهره شده باشد. مجذوب سالک تحت تاثیر جذبه الهی از همان آغاز زندگی است و جذبات الهی او را به سیر و سلوکی می کشاند که همان راه و سبک درست زندگی است . پس خداوند او را مدیریت می کند و شخص تدبیر امورش را به خدا واگذار و تفویض می کند.

«مجذوب سالک» همانند پیامبران هستند که خداوند از کودکی صنعت ایشان را به دست دارد و ایشان را می سازد؛ چنان که به حضرت موسی(ع) می فرماید: وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی؛ تو را برای خودم ساختم. (طه، آیه 41)

این گونه است که از همان کودکی عبدالله هستند و خداوند به ایشان عنایت ویژه دارد و راه و رسم زندگی را نشان می دهد؛ چنان که به حضرت عیسی(ع) و یحیی(ع) نشان داد.(مریم، آیات 12 و 31)

البته مجذوب سالک با هم از نظر درجات و مراتب متفاوت هستند؛ مثلا حضرت موسی(ع) برای ملاقات با پای خودش به میقات رفت: وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ ؛ و زمانی که موسی به میقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت(اعراف، آیه 143)؛ اما خدا حضرت پیامبر(ص) را به میقات خویش برد: سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا ؛ پاک و منزه خدای است که بنده اش را شبانه به سیر معراجی برد.(اسراء، آیه 1)


  
  

خداوند امنیت جامعه را مهم ترین امر در رشد اقتصادی و شکوفایی آن دانسته و فرموده است: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ؛ و خدا آبادی را مثل زده است که امن و امان بود و روزیش از هر سو فراوان مى ‏رسید.

در حقیقت این امنیت است که موجب می شود تا از هر سوی تجار و بازرگانان برای داد و ستد بیابند و بروند. این امنیت باید در همه ابعاد از امنیت جانی، مالی و روانی فراهم آید و مردم و بازرگانان ترسی از آدم ربایی و سرقت اموال نداشته و امکان تعامل و رقابت اقتصادی به شکل مطلوب برایشان فراهم باشد.

بی گمان امنیت تنها در جایی فراهم می آید که مردم آن اهل تقوا باشند و قوانین و مقررات را بشناسند و بدان عمل کنند و جز به عدالت رفتار نکرده و از هر گونه ظلم و تعدی و تجاوز پرهیز کنند.(اعراف، آیه 96)

امنیت روانی افراد جامعه نقش مهمی در تحقق رشد و شکوفایی اقتصادی دارد و جامعه ای که دچار اضطراب و ترس روانی است، فرصت بهره وری را از دست می دهد و مردم تنها به اقتصاد در سطح برآورد نیازهای ابتدایی و ضروری بسنده می کنند. این گونه است که هیچ تلاش و کوششی فراتر از ضروریات انجام نمی دهد و حاضر به خطر کردن در محیطی نیستند که هر دم ممکن است جان و مال و عرض ایشان در معرض خطر باشد.

بنابراین، نظام سیاسی ولایی برای ایجاد رشد و شکوفایی اقتصادی باید در گام اول امنیت فراگیر و همه جانبه را در جامعه تامین کند؛ زیرا حتی احتمال ناامنی خود می تواند به عنوان مانع جدی در سر راه سرمایه گذاری پایدار و دایمی در حوزه منابع مادی و انسانی قرار گیرد.


  
  

از نظر قرآن مهم ترین اموری که انسان در فلسفه و سبک زندگی خود در دنیا باید به آن توجه داشته و اهتمام ورزد، سه چیز است که عبارتند از :

  1. پذیرش روز جزا و معاد: پذیرش معاد مهم ترین اصل در اصول اسلام و بنیادی ترین و تاثیرگذارترین آن ها است؛ زیرا کسی که روز جزا را باور داشته و به یوم الدین ایمان آورده باشد، همه اصول دیگر توحیدی را نیز پذیرفته است؛ زیرا پذیرش و ایمان به روز جزا و معاد یعنی ایمان به خدا، توحید، ربوبیت و پروردگاری خدا، عالم غیب، فرشتگان، عدالت خدا، ایمان به رسالت و نبوت پیامبران، ایمان به امامت و رهبری از سوی خدا و مانند آن ها؛ در حقیقت چون که صد آمد نود هم پیش ما است. از این روست که پذیرش روز جزا به عنوان فلسفه زندگی تعیین کننده ترین اصل در سلوک آدمی و سبک زندگی اوست. کسی که به روز جزا باور دارد بر آن است تا کاری کند که در روز جزا بتواند پاسخگوی اعمالش باشد و کاری نکند که خشم خداوند را موجب شود؛

  2. نماز: آن چه بیان شده در حوزه نظری و جزم اندیشه ای و فلسفه زندگی است که بر اساس هستی شناسی توحیدی و معادباور شکل گرفته است؛ اما در حوزه عمل و عزم عملی و ارادی و سلوک رفتاری مهم ترین کار از نظر قرآن که ستون اسلام است، همان نمازگزاری است که کامل ترین شکل پرستش و نیایش و سپاس و ستایش از خداوند است. از همین روست که برترین عبادت و فاصل میان کفر و ایمان و قربان کل تقی یعنی برترین عامل تقرب به خدا دانسته شده است؛ زیرا با این کار عبادی که ارتباط کامل با خدا است انسان صفات خداوندی را در خود به تقوای الهی تحقق می بخشد؛

  3. انفاق و صدقه: برترین عمل اجرایی و کار صالح در ارتباط با دیگران، پس از نماز انفاق و صدقات مالی است. کسی که انفاق می کند به حوزه عمل اجتماعی توجه دارد و برایش دیگران مهم هستند. از همین روست که در آیات قرآنی پس از عمل عبادی محض نماز بر انفاق به عنوان برترین سلوک و رفتار آدمی تاکید شده است.(بقره، آیه 3)

  4. قانون مداری: از دیگر اعمال برتری که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده، قانون مداری است. این که حدود و قوانین الهی را شناخته و آن را مراعات کنند؛ زیرا کسی که باوری به روز جزا نداشته باشد، هر کاری خوب و بد وارد می شود و هیچ خط قرمزی را نمی شناسد و حدود را می شکافد و می درد و به تعبیر قرآن اهل فجور می شود؛ چنان که اهل شبهه سازی و شبهه افکنی در باره قیامت دنبال این کار هستند.(قیامت، آیات 1 تا 5)

خداوند در آیات قرآنی به این چهار گانه توجه می دهد و از دوزخیان نقل می کند که اگر به این چهار گانه از نظر اعتقادی و سلوکی یعنی فلسفه و سبک زندگی توجه داشتند، هرگز دوزخ نمی رفتند. قرآن می فرماید: مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ؛ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ؛ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ؛ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ؛ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ؛ چه رفتار و سلوکی  شما را در آتش سقر دوزخ درآورد ؟ گویند: از نمازگزاران نبودیم.و بینوایان را غذا نمى‏ دادیم ؛ با هرزه‏ درایان هرزه‏ درایى می کردیم؛ و روز جزا را دروغ مى ‏شمردیم.(مدثر، آیات 42 تا 46)

جالب این که مسلمانان معتقد به روز جزا و اهل نماز که حدود الهی را مراعات می کردند، برترین عمل را انجام انفاق و صدقه دانسته و از خداوند تاخیر کوتاهی در اجل مسمی برای انجام این تنها عمل برتر داشتند: وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ ؛ و از آنچه روزى شما گردانیده‏ ایم انفاق کنید پیش از آنکه یکى از شما را مرگ فرا رسد و بگوید پروردگارا چرا تا مدتى بیشتر [اجل] مرا به تاخیر نینداختى تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم. (منافقون، آیه 10) چون این آیه خطاب به مومنان است که به آنان می گوید انفاق کنید همان طوری که نماز می خوانید تا هنگام احتضار و مرگ خواهان تاخیر مرگ برای انجام صدقه و انفاق نشوید.


96/2/9::: 5:16 ع
نظر()
  
  

جنیان همانند انسان ها دارای اراده و اختیار بوده و مکلف به احکام شریعت هستند. هم چنین جنیان همانند انسان ها دارای قدرت و توانایی خاص جهت تغییر محیط خویش بوده و می توانند سازه هایی داشته باشند که البته سازه های خاکی آنان مرتبط و مربوط به مدیریت انسانی است؛ زیرا آنان سازه هایی از جنس انرژی دارند نه خاکی؛ مگر آن که انسان ها آنان را به ساخت سازه های خاکی وادار کرده باشند.

هم چنین جنیان همانند انسان ها دارای دو گروه اصلی مسلمان و کافر هستند. بر اساس تعبیر قرآنی مسلمانان از ایشان صالح و کافران ایشان قاسط و عدالت خور هستند:وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا... وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ؛و از میان ما برخى صالح هستندو برخى غیر آن؛ و ما فرقه ‏هایى گوناگونی هستیم .. و از ما برخی مسلمان و برخی عدالت خور است.(جن، آیات 11 و 14)

از نظر اسلام، نباید مسلمانان ایشان را تسخیر کرد؛ زیرا نباید مسلمانی را بردگی کشید و شکی نیست که تسخیر نوعی بردگی است.

اما جنیان کافر را می توان به بردگی کشید و تسخیر نمود. تنها را تسخیر آنان کسب تقوایی است که انسان را به یقین شهودی و قدرت تصرف در کائنات می رساند. خداوند شیاطین جنی را تحت تسخیر حضرت سلیمان نبی قرار داده است تا برای ایشان سازه های خاکی از فلزی و غیر فلزی بسازند. خداوند می فرماید: فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ ؛ پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى‏ گرفت به فرمان او نرم روان مى ‏شد  ؛ و شیطانها را از بنا و غواص.(ص، آیات ، 36 و 37)

در این آیات سخن بنایی جنیان شده است که تحت تسخیر حضرت سلیمان(ع) بودند.

 ممکن است گفته شده که در این جا سخن از شیاطین است نه جنیان؛ در پاسخ باید گفت هر چند شیاطین بر اساس آیات قرآنی می تواند جنی یا انسی باشد : شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ (انعام، آیه 112) ولی مراد از شیاطینی که در خدمت حضرت سلیمان و تسخیر ایشان بودند، همان کافران از جنیان است؛ چنان که خداوند در جایی دیگر می فرماید: وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ ؛ و باد را براى سلیمان [رام کردیم] که رفتن آن بامداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانیدیم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پیش او کار میکردند و هر کس از آنها از دستور ما سر برمى‏ تافت از عذاب سوزان به او مى‏چشانیدیم .  آن متخصصان براى او هر چه مى‏ خواست از نمازخانه ‏ها و مجسمه ‏ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ‏ها و دیگهاى چسبیده به زمین مى‏ ساختند. اى خاندان داوود شکرگزار باشید و از بندگان من اندکى سپاسگزارند.(سباء، آیات 12 و 13)

این شیاطین جنی که تحت تسخیر بودند مهار و تحت کنترل بودند و نمی توانستند عملی خلاف خواسته حضرت سلیمان انجام دهند؛ چنان که خداوند می فرماید: وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ ... وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ؛ و برای سلیمان باد توفانی را مسخر کردیم که به امرش حرکت می کرد.. و برخى از شیاطین بودند که براى او غواصى و کارهایى غیر از آن می کردند و ما مراقب [حال] آنها بودیم. ( انبیاء، آیات 81 و 82)

البته برخی از مردم به جنیان پناه و استعاذه می برند تا از شر ایشان در امان باشند که این استعاذه به جای خدا به جنیان موجب می شود تا سلطه جنیان بر ایشان بیش تر شود و بر سرکشی و عصیان جنیان و انسان ها افزوده شود: وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ؛ و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مى ‏بردند و بر سرکشى آنها مى‏ افزودند. (جن، آیه 6)

بنابراین ، به جای آن که به جنیان پناه برد باید به خدا پناه برد و سوره های فلق و ناس را خواند و به پناهگاه الهی وارد شد تا از شر جنیان شیطانی در امان ماند.

جنیان شیطانی تا زمانی که آن حضرت (ع) زنده بود در خدمت ایشان بودند؛ و از آن جایی که از علم غیب بی بهره هستند، حتی پس از مرگ مدتی به همان بردگی خود ادامه دادند تا این که افتادن آن حضرت (ع) موجب می شود تا از مرگش آگاه و از بردگی رهایی یابند: فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ ؛ پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم جز جنبنده‏ اى خاکى [=موریانه] که عصاى او را [به تدریج] مى ‏خورد از مرگ او آگاه نگردانید. پس چون [سلیمان] فرو افتاد براى جنیان روشن گردید که اگر غیب مى‏ دانستند در آن عذاب خفت ‏آور [باقى] نمى‏ ماندند. (سباء، آیه 14)


96/2/6::: 10:53 ص
نظر()
  
  

احکام به سبب مصالح و مفاسدی که در متعلق آن وجود دارد، از سوی شارع صادر شده است؛ البته ممکن است گاه در خود حکم و انجام آن مصلحت باشد نه در متعلق حکم؛ مثلا شارع می خواهد شخصی را بیازماید که مطیع است یا نه؟ پس وقتی دستوری می دهد که یک «لیوان آب بیاور !» در حقیقت، ممکن است مقصود واقعی شارع آب نباشد، بلکه بررسی واکنش مامور است که شخصی مطیع است یا عاصی؟

البته ممکن است برخی از احکام شرعی این گونه باشد، ولی بسیاری یا اغلب احکام شرعی، احکامی است که مصلحت یا مفسده ای در متعلق آن وجود دارد. پس وقتی می گوید : نماز بخوان! مصلحتی در خود نماز است که برای آمر و امر کننده مهم و برای مامور مفید است. هم چنین وقتی می گوید: دروغ مگو و غیبت مکن! مفسده ای در دروغ و غیبت است که باید ترک شود. پس آن چه مهم است مصلحت و مفسده ای است که در متعلق احکام است.

هر یک از واجبات الهی نقش اساسی در زندگی شخصی و جمعی بشر دارد. مثلا نماز ستون دین اسلام است؛ پس کاری که می کند نقش استخوان بندی سازه است. مهم ترین احکام شرعی مانند روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و امر به معروف و نهی از منکر که ده شاخصه اصلی اسلام را تشکیل می دهد، اسکلت و استخوان بندی انسان و جامعه انسانی را می سازد؛ هم چنین محرمات مفاسدی را به دنبال دارد که اجازه نمی دهد این اسکلت و استخوان بندی اصلی شکل گیرد و از همین رو حرام دانسته شده است.

مستحبات نقش تثبیت این اسکلت یا تزیین آن را به عهده دارد؛ چنان که مکروهات مانعی در سر راه تثبیت یا تزیین می شود. مباحات نیز می تواند نقش خنثی داشته باشد؛ هر چند که در برخی از موارد خود عاملی می شود که باید ترک شود؛ زیرا موجب تضعیف اصل اسکلت یا عدم تزیین سازه می شود.

نفس انسانی سازه ای است که با این اعمال و افعال که در قالب احکام پنج گانه سامان یافته ، ساخته می شود. پس مراعات شریعت به معنای ساخت بهترین و کامل سازه در نهایت استحکام و زیبایی.


96/2/4::: 11:23 ص
نظر()
  
  

یکی از مهم ترین مباحث در موضوع قیامت شناسی، مساله زمان قیامت است. بسیاری از مردم در گذشته تاریخ تا کنون این پرسش را مطرح کرده و می کنند که قیامت چه زمانی اتفاق می افتد؟

خدا پاسخ های چندی به این پرسش داده است که از جمله آن ها این است که پرسش از زمان قیامت به یک معنا پرسشی نادرست و از بنیاد غلط است؛ زیرا زمانی که انسان تصور می کند، زمانی است که مربوط و مرتبط با گردش ستارگان و از جمله زمین است. زمانی که از حرکت زمین به دور خود پدید می آید، در مدت 24 ساعت است که یک شبانه روز نامیده می شود؛ زمانی که از حرکت زمین به دور خورشید پدید می آید در مدت 365 روز است که یک سال نامیده می شود. البته در کرات و ستارگان دیگر، این مدت شبانه روز و سال به شدت کوتاه و بلند تر از آن چیزی است که در زمین اتفاق می افتد. پس حتی اگر بخواهیم بر اساس معیارهای زمینی به مساله زمان نگاه کنیم باید توجه داشته باشیم که قیامتی هنگامی رخ می دهد که زمین و ستارگان دیگر نابود می شود و این آسمان ها و زمین و ستارگانش جمع می شود: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ؛ روزى که زمین به غیر این زمین و آسمانها به غیر این آسمانها مبدل گردد و مردم در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند.(ابراهیم، آیه 48 و آیات دیگر)

پس وقتی زمین و ستارگان و آسمان کنونی نیست، زمانی به این معنا و مفهوم زمینی آن نیست، تا پرسش شود کی و چه وقت این اتفاق رخ می دهد؟

البته در قرآن پاسخ دیگری نیز داده شده که بر اساس نگاه دیگر به مساله هستی است. از نظر قرآن، عالم آخرت و قیامت هم اینک نیز موجود است و این طور نیست که بعدا ایجاد شود؛ زیرا زمان مربوط به حرکتی است که در راستای حرکت ستارگان برای ما معنا و مفهوم می یابد و در عوالم دیگر شاید مفهوم زمان چیزی دیگری باشد. از سوی دیگر، اصولا چیزهایی که دارای جسم و حرکت هستند در دایره زمان و مکان قرار می گیرند، ولی مجردات این گونه نیستند؛ همان طوری که خداوند خالق زمان و مکان است نه داخل در زمان و مکان.

از سوی دیگر، از نظر قرآن، قیامت هم اکنون ایجاد شده و وجود دارد؛ تنها امری که باید اتفاق بیافتد، رسیدن به نقطه ای است که قیامت باید لنگر بیاندازد. خدا می فرماید: یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا؛ در باره رستاخیز از تو مى ‏پرسند که فرارسیدنش چه وقت است.(اعراف، آیه 187؛ نازعات ، آیه 42) سپس در پاسخ به این پرسش فرموده است:قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ؛ بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است. جز او هیچ کس آن را به موقع خود آشکار نمى‏ گرداند. این حادثه بر آسمانها و زمین گران است، جز ناگهان به شما نمى ‏رسد. باز از تو مى ‏پرسند، گویا تو از زمان وقوع آن آگاهى. بگو : علم آن تنها نزد خداست، ولى بیشتر مردم نمى‏ دانند .(اعراف، آیه 187)

ارساء به معنای لنگرافکندن است؛ چنان که درباره کشتی حضرت نوح(ع) این تعبیر به کار رفته است:وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا.(هود، آیه 41) به کوه ها که زمین را از حرکت های تند حفظ می کند «جبال راسیات» می گویند. خداوند می گوید:وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ؛ و کوهها را لنگر آن گردانید.(نازعات، آیه 32)

از نظر قرآن، قیامت هم اکنون وجود دارد، ولی در حرکتی است که در نهایت نه در زمانی از زمان های دنیا _ زیرا زمین و آسمان نابود می شود و زمان به این معنا مفهوم ندارد و پرسش بیهوده و لغو است- از حرکت باز می ماند و لنگر می افکند.

امام رضا(ع) می گوید از اعتقادات ما این است که آخرت و قیامت اینک وجود دارد و کسی که به این اعتقاد نداشته باشد از ما نیست:قَالَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَ هُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص)قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَى النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّهُمَا الْیَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَیْرُ مَخْلُوقَتَیْنِ فَقَالَ(ع)لَا هُمْ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَدْ کَذَّبَ النَّبِیَّ(ص)وَ کَذَّبَنَا وَ لَیْسَ مِنْ وَلَایَتِنَا عَلَى شَیْ‌ءٍ وَ یُخَلَّدُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‌ هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ‌ وَ قَالَ النَّبِیُّ(ص)لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ(ع)فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِکَ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(ع)فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ ع‌ (نگاه کنید: عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 116)

خداوند می فرماید:وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ؛ به راستی که هم اینک دوزخ محیط به کافرین است و آنان را احاطه کرده است.(عنکبوت، آیه 54)

امیرمومنان نیز می فرماید: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُون‌؛آنان با بهشت چنانند که گویى آن را دیده و در فضایش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند که گویى آن را مشاهده نموده و در آن معذبند.(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 10، ص 134)


96/2/2::: 11:51 ص
نظر()
  
  

یکی از واقعیت هایی که در جهان وجود دارد، توانایی هایی است که انسان های مختلف دارند. از جمله واقعیت های انکارناپذیر، تاثیراتی کلامی یا رفتاری است که برخی از انسان می توانند در دیگران به شکل تصرفات مثبت و منفی داشته باشند. بر همین اساس باید اقرار کرد که قدرت انرژی امری نهان یا خرافی نیست، بلکه واقعیتی انکار ناپذیر است.

علوم غریبه از جمله سحر و جادو و مانند آن ها نیز امری واقعی است که گاه مطابق حقیقت و گاه بر خلاف حقیقت است. البته باید توجه داشت که هر واقعیتی حقیقت نیست چنان که هر حقی به شکل واقعی در جهان تحقق نافته است. برخی از واقعیت ها باطل و برخی حق هستند.

سحر و جادو واقعیتی است که می تواند حق باشد و می تواند باطل باشد. به نظر می رسد که جنبه باطلی سحر و جادو بیش تر از جنبه حق آن باشد ؛ زیرا گرایش بیش تر مردم به سحر و جادوی باطلی است که موجب به هم خوردن تعادل و ایجاد اختلاف و دشمنی میان مردم و به ویژه همسران می شود.

خداوند در آیه 102 سوره بقره از واقعیت سحر سخن به میان آورده و آن را امری خرافی بر نمی شمارد؛‌ اما هشدار می دهد که بیش تر مردم از سحر و جادو به عنوان ابزار باطل و مقاصد شوم بهره می برند.

تاکید بر ماذون بودن در آیه به آن دلیل است که سحر و جادو در چارچوب قوانین الهی انجام می شود حتی اگر باطل باشد و این گونه نیست که ساحر بیرون از حکومت و مملکت خدا عمل می کند. به این معنا که تصرفات ساحر همانند شیطان در دایره مشیت الهی و اذن کلی اوست .

در باره ابطال سحر و جادو می توان از سوره های معوذتین یعنی فلق و ناس و هم چنین آیه 102 سوره بقره بهره گرفت و سحر ساحران و جادوی جادوگران را باطل کرد.


96/1/30::: 12:1 ع
نظر()
  
  

جنیان از عصاره عنصر آتش هستند.(رحمن، آیه 15) پس آنان از نظر جسمی دارای جسمی بسیار لطیف تر از انسانی هستند که از خاک آفریده شده اند.

بر همین اساس، سازه های جنیان از سازه های انسانی متفاوت تر است؛ زیرا با عناصر لطیف تری در ارتباط هستند؛ پس انسان ها در حالت طبیعی همان طوری که خود ایشان را نمی بینند(اعراف، آیه 27) نمی توانند سازه های آنان را ببینند که از عناصر لطیف تری چون انرژی است.

هم چنین سازه های آنان در سطح عالی تر از سطح سازه های انسانی نیست؛ زیرا از نظر سطح عقلانی و علمی در سطح عقل و علم انسان نیستند و هم چنین از نظر صفات و قدرت ها به سطح قدرت انسان نمی رسند که در سطح برخورداری از همه صفات و اسمای الهی قرار دارند.(بقره، آیه 31) از همین روست که انسان ظرفیت خلافت الهی را یافته است؛ در حالی که جنیان به چنین مرتبه ای دست نیافته اند.

از نظر قرآن، جنیان تحت تسخیر انسان قرار می گیرند ؛ زیرا که انسان بر همه هستی از جمله جنیان سلطه دارد، مگر آن که خود انسان ها شرایط را به گونه ای سازند که جنیان بر ایشان مسلط شوند و آنان را تحت اختیار خود گیرند.(اسراء، آیه 62 و آیات دیگر)

ما در جهان با آثار انسان ها به عنوان آثار تاریخی از سازه های آهنی و سنگی و خشتی و مانند آن ها چون دیوار چین، شهر پارسه ، خانه کعبه و مانند آن ها آشنا هستیم. امروز هر آن چه عجیب و شگفت انگیز است چون هواپیما، قطار ،اتومبیل، تلویزیون، ماهواره و مانند آن ها، سازه ای انسانی است. خانه ها و مزارع و سدها همه سازه های انسانی هستند؛ اما ما چیزی از سازه های جنیان نمی بینیم؛ زیرا آنان سازه های مادی از جنس خاک ندارند، مگر آن که سازه هایی باشد که تحت سلطه و سیطره انسان ها ساخته اند؛ چنان معبد حضرت سلیمان (ع) را جنیان ساخته اند و یا آنان برای آن حضرت(ع) کارهایی از قبیله بنایی و غواصی داشته اند. خداوند می فرماید: وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ؛ و شیطانها را از بنا و غواص.(ص، آیه 37) در جایی دیگر می فرماید: وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ؛ یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ؛ و باد را براى سلیمان رام کردیم که رفتن آن بامداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه راه بود و معدن مس را براى او ذوب و روان گردانیدیم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پیش او کار میکردند و هر کس از آنها از دستور ما سر برمى‏ تافت از عذاب سوزان به او مى‏چشانیدیم ؛ براى او هر چه مى‏ خواست از نمازخانه ‏ها و مجسمه ‏ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ‏ها و دیگهاى چسبیده به زمین مى‏ ساختند.(سباء، آیات 12 و 13)

هم چنین در جایی دیگر می فرماید: وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ؛ و برخى از شیاطین بودند که براى او غواصى و کارهایى غیر از آن میکردند و ما مراقب حال آنها بودیم.(انبیاء، آیه 82)

پس سازه های جنی از جنس زمخت و مادی خاک تنها زیر نظر انسان ها ایجاد شده و می شود و این گونه نیست که آنان سازه های از جنس انسانی داشته باشند و تمدن به معنای تمدن انسانی ایجاد کرده باشند. در حقیقت همان طوری که آدمی از اسب و چارپایان و حتی دیگر عناصر هستی از باد و آتش بهره گرفته و تمدنی را ایجاد کرده است، از جنیان برای ایجاد سازه های تمدنی خویش بهره برده است. از این رو، بعید نیست که سازه هایی چون اهرام مصر نیز مانند معبد حضرت سلیمان(ع) زیر نظر انسان ها توسط جنیان ساخته شده باشد.

 


  
  
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >